کد مطلب:16622
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:5
آيا اين گفته كه «علم فقه همچون علم حقوق، علمي است حيلت آموز و همين، خصلتِ شديداً دنيوي آن را نشان ميدهد» درست است؟
اين نوع ويژگي به دو امر بر مي گردد:
الف: فقه، علم دنيوي است.
ب: فقه، حيلت آموز است.
هر گاه مقصود از خصلت نخست اين است كه فقه به زندگي مردم در اين جهان نظارت دارد، مسلماً فقه داراي چنين ويژگي است و اين يكي از افتخارات فقه است، و اگر فقه فاقد اين ويژگي بود، اسلام به صورت رهبانيت و ديرنشيني در ميآمد.
و اگر مقصود اين است كه فقه فقط با دنياي مردم سر و كار دارد و به مسايل رواني و تربيتي و تزكيهي نفوس نميپردازد، اين سخن بسيار نادرست است. فقه بر بخش هاي چهار گانه تقسيم ميشود،كه يك بخش آن عبادات است، و در صحت آن قصد قربت و دوري از ريا و قيام براي خدا شرط است.
انگيزهي يك فرد مسلمان در وضو، غسل، نماز، زكات، جهاد و حج بايد خدا باشد، در اين صورت چگونه ميتوان گفت كه فقه ناظر به دنيا است، نوافل ليليه و بسياري از اعمال مستحب كه در فقه وارد است همه و همه جنبهي اخروي و معنوي دارند. اساس فقه را اين آيه مباركه تشكيل ميدهد:
«قل إنما أعظكم بواحده أن تقوموا لله مثني و فرادي ….» سبأ/46. [بگو من فقط به شما يك اندرز ميدهم كه دو نفر دو نفر يا يك نفر يك نفر براي خدا قيام كنيد.]
فقها در كليهي اعمال عبادي و قربي قصد قربت را روح عبادت ميدانند و عمل منهاي آن را، عمل بيهوده ميشمارند.
دربارهي ويژگي دوم كه ميگويد: «فقه حيلت آموز است» يادآور ميشويم كه وي فقه شيعي را با فقه بعضي از مذاهب يكسان گرفته است، در منابع فقهي ابوحنيفه و امثال او، اصلي به نام « فتح الذرايع» تأسيس شده كه مورد پذيرش فقهاي شيعه اماميه و گروهي از اهل سنت نيست، اين گروه از طريق حيلههاي به ظاهر شرعي، بخشي از حرامها را حلال مينمايند در حالي كه فقهاي ديگر به اصل ديگري به نام «سدّ الذرايع» معتقدند.
فقه امامي ميگويد: هر گاه فرار از حكم را خود شرع معين كرده باشد، مورد پذيرش است، مثلاً ميگويد: انسان حاضر در بلد، بايد روزه بگيرد ولي همان شرع با انشاي سفر، اجازهي افطار ميدهد، و مكلف را بين اقامت در بلد و سفر مخير ميسازد اين نوع حيلتها از آن خود شرع است، نه از آن فقه، و حق اين است كه نبايد آن را حيلهي شرعي ناميد، زيرا حاضر و مسافر دو موضوع مختلف و دو حكم جداگانه دارند.
گرايش به حيلت از خصايص يهود است كه با حيلههاي خاص، شانه از زير احكام خالي ميكردند و قرآن مجيد سرگذشت آنان را در سورهي اعراف، آيهي 163 به بعد بيان كرده است. خدا براي امتحان يهود شكار در روز شنبه را ممنوع ساخت و اتفاقاً شرايط حاكم بر دريا به گونهاي بود كه امواج آب روزهاي شنبه ماهيان عظيمي را به ساحل سوق مي داد ولي در غير شنبه از چنين ماهيان خبري نبود، آنان در اين مورد به حيله گري پرداخته و به جزاي حيله خود رسيدند. جدولهايي در كنار دريا كنده، آنگاه كه آب حالت مد به خود ميگرفت جدولها مملو از ماهي و آب ميشد، به هنگام « جزر» راه جدولها را كه به دريا منتهي ميگشت ميبستند و روز يكشنبه به شكار ماهي ميپرداختند، همين امر سبب شد كه عذاب الهي فرود آيد و لباس انسانيت از تن آنان بر كند. قرآن ميفرمايد:
«و أسألهم عن القريه التي كانت حاضِرة البَحر إذ يَعدوُن في السَبت إِذ تَأتيهم حيتانُهم يَوم سَبتهم شُرَّعاً و يوم لا يسبتون لا تأتيهم كذلك نَبلوهم بِما كانوا يَفسقون». اعراف/163
[و از اهالي آن شهري كه كنار دريا بود، از ايشان، جويا شو، آنگاه كه به (حكم) روز شنبه تجاوز ميكردند، آنگاه كه روز شنبه آنان ماهيهايشان روي آب ميآمدند و روزهاي غير شنبه به سوي آنان نميآمدند، اين گونه ما آنان را به سبب آن كه نافرماني ميكردند، ميآزموديم.]
: آية الله جعفر سبحاني
سيماي فرزانگان ج 2
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.